Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری مهر-گروه هنر-صادق وفایی: چندی پیش قسمت اول گفتگو با پرویز ربیعی پیشکسوت هنر دوبلاژ منتشر شد که در آنجا از خاطرات روزهای دور گفت و اشاره کرد که خیلی رل هایی که گفته به یاد نسپرده و همچنین تاکید کرد برای خود مقام استادی قایل نیست و دوست ندارد او را استاد صدا کنند. بخش دوم این گفتگو خاطراتی از دوبله فیلم‌های مهم تاریخ سینما و بخشی از انتقادات این گوینده قدیمی را در بر می‌گیرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در این بخش از گفتگو درباره فیلم‌هایی از تاریخ سینما صحبت شد که برای علاقه‌مندان به تاریخ دوبله کشورمان، مهم و جذاب هستند. «مردی برای تمام فصول»، «رومئو و ژولیت»، «بوچ‌کسیدی و ساندنس کید»، «شبکه» و ... از جمله آثاری هستند که ربیعی در دوبله‌شان حضور داشته و درباره‌شان گفتگو کردیم.

ربیعی معتقد است برگزاری کلاس‌های آموزش دوبله که چند سالی است توسط برخی گویندگان قدیمی انجام می‌شود، معنایی ندارد و دوبله را باید با حضور در استودیو و نگاه به کار بزرگان آموخت. پس آن نیز کسب تجربه‌ است که با گذشت زمان می‌تواند یک دوبلور بسازد. او همچنین می‌گوید اگر یک بار دیگر به دنیا بیاید و فرصتی برای زندگی داشته باشد، هر شغلی را انتخاب می‌کند جز گویندگی و حضور در عرضه دوبله.

در ادامه قسمت دوم و پایانی گفتگو با این گوینده قدیمی را از نظر می‌گذرانیم:

* جناب ربیعی! یک بخش مهم از رل‌گویی‌های شما به جای رابرت دووال است.

-بله. شروعش با آقای خسروشاهی بود. پیش از فیلم پدرخوانده، در یک فیلم وسترن که آقای خسروشاهی در استودیوی مسترفیلم دوبله می‌کرد، جای این بازیگر حرف زدم. سپس نوبت پدرخوانده رسیده و بعد هم زنده یاد ایرج ناظریان فیلمی دوبله می‌کرد که دو هنرپیشه بزرگ داشت و یکی‌شان رابرت دووال بود. پس از دعوتِ آقای ناظریان گفتم «شما چون من قبلا به جای این بازیگر حرف زده‌ام، دارید رلش را به من می‌دهید! بهتر است خودتان به جایش حرف بزنید چون بازیگر اصلی فیلم است.» گفت «نه، تو قبلا حرف‌ زده‌ای ولی خوب حرف‌ زده‌ای و کار خودت است!» رابرت دووال فیلم دیگری به نام سازمان (شبکه) داشت که دیگر خودش یک‌پا پدرخوانده و از نقش‌های اصلی فیلم بود. در آن فیلم هم به جایش حرف زدم. در کل در یک تقسیم‌بندی، ۸۰ درصد رل‌هایی که گفته‌ام همان فرعی‌ها و مکمل‌ها و ۲۰ درصدشان نقش اصلی بوده‌اند.

* پدرخوانده ۲ بار دوبله شد. دوبله دوم توسط آقای خسروشاهی انجام شد. در دوبله اول زنده یاد نوربخش به جای مارلون براندو حرف زده بود که در دوبله دوم این کار توسط ایرج ناظریان انجام شد.

-بله. دوبله اول را آقای رسول‌زاده انجام داد. مرحوم نوربخش برای گویندگی آن تیپ خاص پدرخوانده به جای مارلون براندو، درون دهانش، پنبه و وسایلی گذاشته بود که فکش شبیه براندو بشود.

* شما در دوبله اول هم صحبت کرده بودید؟

-نه در دوبله اولش نبودم اما با آقای خسروشاهی در پدرخوانده‌های یک و دو و سه صحبت کردم.

* آقای خسروشاهی این فیلم‌ها را برای شبکه ویدیویی دوبله کرد.

-بله و هنوز هم کاست‌های وی‌اچ‌اس دوبله این فیلم‌ها را دارم. با وجود این‌که دی‌وی‌دی و تکنولوژی‌های جدید آمده، هنوز این کاست‌ها را نگه داشته‌ام.

* یادتان هست پدرخوانده در چه استودیویی دوبله شد؟

-فکر می‌کنم مسترفیلم بود چون استودیویی مخصوص فیلم‌های ویدیویی بود و آقای خسروشاهی بیشتر آنجا کار می‌کرد.

* یک فیلم قدیمی هم به نام «عقاب فرودآمده» بود که رابرت دووال در آن نقش یک افسر آلمانی در جنگ جهانی دوم را بازی می‌کرد و نصرالله مدقالچی در آن به‌جایش گویندگی می‌کرد. یکی از گویندگی‌های اخیر شما به جای رابرت دووال، همراه با چنگیز جلیلوند در فیلم «شیرهای دسته‌دوم» بود که چند سال پیش در استودیوی قرن بیستم انجام شد. تجربه کار با آقای جلیلوند چطور است؟

-آقای جلیلوند از مدیر دوبلاژهای خوب و تراز اول ما هستند. او در کارش دقیق و اهل تمرین زیاد است. صدای شیکی دارد و آن را حفظ می‌کند. یعنی مواظب صدایش هست.

* پس سیگار نمی‌کشد!

-هم این و هم مواظبت‌های دیگر. همین‌شده که در این سن، صدایش صاف و قشنگ است.

* یکی از آثار ماندگار سینما که آقای خسروشاهی دوبله‌اش کرد، «مردی برای تمام فصول» بود که منوچهر اسماعیلی در آن به جای پل اسکوفیلد در نقش سِر توماس مور حرف می‌زد و شما هم در آن دوبله رل یکی از سیاستمداران انگلستان را می‌گفتید.

-بله. این فیلم را آقای خسروشاهی همراه با فیلم «بروبیکر» به صورت ویدیویی دوبله کرد.

* آقای ربیعی، از دوبله فیلم «بوچ کسیدی و ساندنس کید» خاطره‌ای دارید؟

-آن فیلم در استودیوی دماوند دوبله شد. زمانی که فیلم‌ آمد، اوایل کار من بود. چهارپنج سال بود آمده بودم و خیلی هم کار می‌کردم. فیلم را گذاشتند و دیدیم. تا جایی که یادم هست، فیلم در سینما ریولی پخش شد. مدیر استودیو پس از دیدن فیلم گفت، برایش اسم پیشنهاد بدهید! بچه‌ها پیشنهادهایی دادند و مدیر استودیو گفت اگر کسی اسمی بدهد که کمپانی صاحب فیلم قبولش کند، ۵۰ تومان جایزه می‌گیرد! من چون اوایل کارم بود، دخالت نکردم. مدیر استودیو گفت آقای ربیعی چرا شما چیزی نمی‌گویی؟ گفتم راستش به نظر من «مردان حادثه‌جو» خوب است. این اسم پذیرفته شد ولی از آن ۵۰ تومان خبری نشد. البته از این‌که اسم پیشنهادی‌ام مورد قبول واقع شد، خوشحال شدم.

* شما فیلم «مرد دو زنه» را هم با ابوالحسن تهامی کار کرده‌اید.

مدیر استودیو گفت آقای ربیعی چرا شما چیزی نمی‌گویی؟ گفتم راستش به نظر من «مردان حادثه‌جو» خوب است. این اسم پذیرفته شد ولی از آن ۵۰ تومان خبری نشد. اما از این‌که اسم پیشنهادی‌ام مورد قبول واقع شد، خوشحال شدم-با آقای تهامی زیاد کار کرده‌ام ولی این فیلم را به خاطر ندارم. آقای تهامی هم از آن دسته مدیر دوبلاژهای دقیق است. چون زبان می‌شناسد و مترجم است.

* ایشان هم فارسی را خوب می‌شناسد هم انگلیسی را.

-بله. در فیلم «رومئو و ژولیت» ایشان مدیر دوبلاژ بود و آکسان‌های خاصی را به من می‌داد که موقع کار عصبی و ناراحت شده بودم. رل یک کشیش را می‌گفتم و هنگام کار عصبی بودم. با خودم می‌گفتم این چه تاکید و اصراری است که ایشان دارد؟ ولی وقتی فیلم پخش شد همه به من می‌گفتند ربیعی این رل را چقدر خوب گفته‌ای! آن‌جا بود که به توانایی آقای تهامی پی بردم.

* از دوبله فیلم «آشوب» ساخته کوروساوا چه؟ خاطره‌ای دارید؟

-من هم در این فیلم حرف زده‌ام؟ (می‌خندد) راستش چیزی به خاطر ندارم.

* بله. سعید مظفری، بهرام زند، شما و گوینده‌ای چون ایرج رضایی در این فیلم حرف می‌زدید. فیلمی رنگی از کوروساوا بود. حرف ایرج رضایی پیش آمد. شما در دوبله سریال «ارتش سری» با مدیریت آقای رضایی حضور داشتید؟

-من به آن کار دعوت شدم ولی سر مساله‌ای که پیش آمد، نرفتم. اول قرار بود رلی را بگویم که بعدا ناصر طهماسب گفت. میانه‌های کار هم دوباره صدایم زد ولی نرفتم.

* یعنی قرار بود شما، کسلر را بگویید؟

-بله. مرتبه بعدی، اواخر کار بود که آقای رضایی به من گفت بیا و بنشین این رل را نگاه کن، اگر دوست داری، بگو! پنج‌شش قسمت آخر سریال بود که رفتم و یک رل را گفتم.

* چند سال پیش فیلم «هشت نفرت‌انگیز» کوئنتین تارانتینو با مدیریت کریم بیانی دوبله شد که نسبت به شما و گویندگان پیشکسوت، از جوان‌ترها محسوب می‌شود. در آن فیلم شما، بهرام زند، زهره شکوفنده، تورج مهرزادیان، منوچهر والی‌زاده، حسین عرفانی و گوینده جوانی مثل شایان شامبیاتی حرف می‌زدند. صدای آقای زند در این فیلم خیلی تغییر کرده و خش دار شده بود.

-آقای بیانی چند سالی است که مدیریت دوبلاژ می‌کند. شاید به این دلیل بوده که دوبله فیلم در سال‌هایی انجام شد که آقای زند بیمار بود. چون به خاطر بیماری‌اش چند سال اخیر را خیلی رنج کشید، اما صدای معمولی‌اش هنگام مکالمه و گفتگوهای روزمره خش نداشت.

* اما آن طراوت و جوانی زمان دوبله امام علی(ع) یا جنگجویان کوهستان را نداشت.

-صدا به مرور زمان پیر می‌شود. صدای الان من هم آن صدایی نیست که ۲۰ سال پیش داشتم ولی به دلایلی مثل نکشیدن سیگار و دیگر کارها، صدایم را حفظ کرده‌ام.

* در کارنامه شما سابقه گویندگی در چند کارتون و انیمیشن هم وجود دارد.

-کارتون را خیلی دوست نداشتم. من آدم اخمویی هستم (می‌خندد) ولی درونم این‌طور نیست. خلاصه این‌که کار کارتون به نظرم مزه‌پرانی و شوخی می‌طلبد که من خیلی اهلش نیستم ولی از خوش‌شانسی‌ام چند کارتون بوده که در آن‌ها گویندگی کرده‌ام و ماندگار شده‌اند نمونه بارزش هم که جای پدر پسر شجاع در «پسر شجاع» است. یکی دیگر از کارهایی که به خاطر دارم و نیمه‌فیلم و نیمه‌کارتون بود، آقای نجار در «وروجک و آقای نجار» بود. من دو کارتونی را که در کارنامه‌ام ماندگار شده، مدیون آقای غلامعلی افشاریه هستم. یکی پسرشجاع و دیگری هم همین وروجک و آقای نجار.

یکی دیگر از کارهایی که به خاطر دارم و نیمه‌فیلم و نیمه‌کارتون بود، آقای نجار در «وروجک و آقای نجار» بود* وروجک را آقای افضلی می‌گفت.

-بله. خدا رحمتش کند. بیشتر از گویندگی در کار کمدی‌سازی و طنز تبحر داشت. وروجک را که می‌گفت خیلی بین مردم طرفدار پیدا کرده بود. آقای افشاریه در این کار به من گفت می‌خواستم نقش استاد نجار را به آقای نوذری بدهم ولی چون این شخصیت سریع حرف می‌زند، تو را انتخاب کردم.

* سریال کارتونی پینوکیو هم بود که آقای افشاریه دوبله کرد و شما در آن نقش داشتید.

-آن کار را به خاطر ندارم. از کار با آقای افشاریه همان دو کار را به یاد می‌آورم.

* جناب ربیعی چرا در طول سال‌های کارتان، مدیریت دوبلاژ نکردید؟

-به دو دلیل؛ دلیل اول این‌که فکر کنید قرار است فردا با مدیریت من، فیلمی دوبله شود که ۱۵ گوینده دارد. شب یک گوینده زنگ می‌زند که من فردا نمی‌توانم بیایم یا همان فردا یک گوینده دو ساعت دیر می‌آید و وقتی علتش را بپرسم، قرار است بگوید من رفته بودم بانک یا بیمارستان. این‌ اتفاقات من را ناراحت می‌کند به همین دلیل قبول مسئولیت نکردم که عصبانی بشوم و برای خودم دشمن بتراشم. از نظر زمانی هم دقیق هستم و این دیرکردها یا انجام دادن کارهای شخصی به جای کار گروهی را بی‌احترامی به دیگر گوینده‌ها می‌دانم.

 دلیل دومش به خاطر قیمت و دستمزد کار گوینده‌ها بود. گاهی پیش می‌آمد که برای این‌که پول کمتری پرداخت شود، مدیر دوبلاژها را تغییر می‌دادند. چون این را می‌دانستم قبول نکردم مدیر دوبلاژ باشم. به هر حال وقتی از استودیو بیرون می‌روم و می‌خواهم به خانه بروم، نمی‌توانم عذاب وجدان داشته باشم. حالا وقتی دارم خوب کار می‌کنم، چه احتیاجی است مدیردوبلاژی بکنم تا کلی حرص و جوش را به جان بخرم یا بخواهم خودم را درگیر سینک و وسواس رعایتش توسط گوینده‌ها بکنم؟ البته یک بار مجبور شدم چنین کاری بکنم. آن هم مربوط به زمانی است که سعید مظفری می‌خواست به مسافرتی برود. سریالی بود که دیالوگ‌هایش را آماده کرده بود و متن‌ها را به من سپرد.

* یعنی گوینده‌ها را شما انتخاب کردید؟

-نه. گوینده‌ها انتخاب شده بودند. نقش من، نظارتی بود یعنی بر کار نظارت داشتم. البته ممکن بود چند شخصیت در قسمت‌های بعدی اضافه بشود.  

* آقای اسماعیلی چطور؟ ایشان با وجود مدیریت دوبلاژ نمونه‌هایی چون محمدرسول‌الله(ص)،‌ سفیر (که اوایل انقلاب با بازی فرامرز قریبیان اکران شد) یا میرزا کوچک خان، موارد چندانی از مدیریت دوبلاژ را در کارنامه ندارد. علتش چیست؟

-علاقه چندانی به مدیریت ندارد. حتی فیلم‌های فارسی را هم قبلا دوبله کرده، اما آن‌طور که دیگران مشتاق این‌کار هستند، علاقه‌ و اشتیاقی ندارد.

* یکی دیگر از مسایلی که شما در آن نقش داشته‌اید، دوبله همزمان فیلم‌های جشنواره فیلم کودک و نوجوان در اصفهان است. کمی هم در این باره صحبت کنیم.

-بله. نقشی مانند مدیردوبلاژی و مسئولیت را در این زمینه داشته‌ام. مثلا برای یک دوره جشنواره، ۲۰ فیلم را به اصفهان می‌بریم تا همزمان دوبله کنیم. در این کار، بچه‌های گوینده را با شناختی که دارم، انتخاب می‌کنم. باید توجه داشت که دوبله همزمان با دوبله همیشگی در اتاق ضبط فرق می‌کند. اینجا اگر من خراب کنم یا تپق بزنم، آپارات یا ضبط را نگه می‌دارند اما آنجا جای خراب کردن نیست. عده‌ای هستند که این سوال را مطرح می‌کنند که چرا فقط یک عده خاص از گوینده‌ها به اصفهان می‌روند؟ پاسخش همین است که آنجا فرصت خرابکاری نیست چون فقط یک آقا و دو خانم گوینده پای دوبله همزمان می‌نشینند. آقا، شخصیت‌های مرد را می‌گوید و از خانم‌ها یکی نقش‌های بچه و دیگری هم زنان را می‌گوید.

* شروع دوبله همزمان در اصفهان سال ۶۳ و ۶۴ بود. ابتدای کار چطور بود؟ شما گوینده‌ها را انتخاب می‌کردید؟

آقای مقامی ماشاالله انرژی زیادی دارد. وقتی برای این جشنواره به اصفهان می‌رویم، از ۹ صبح تا ۱۱ شب در این سینما و آن سینما مشغول دوبله همزمان هستیم. بعضی وقت‌ها بین دیالوگ‌های فیلم و در سکوت‌های بین جملات، می‌توانستیم چند لقمه‌ای غذا بخوریم-نه. اول آقای خسروشاهی این کار را می‌کرد که پس از چند دوره، دیگر به اصفهان نرفت. خود من را آقای خسروشاهی برای این کار انتخاب کرد که از او ممنون هستم. من، دوسه‌سال اول این کار را نبودم. پیش از آن، آقای نوذزی، آقای خسروشاهی، رفعت هاشم‌پور و جلال مقامی بودند. یک روز آقای خسروشاهی زنگ زد و گفت «برای دوبله همزمان بیا!» من این دوبله را بیشتر از دوبله در استودیو دوست داشته و دارم.

* چرا؟

-چون سخت‌تر است. همیشه هم در این جشنواره دوبله همزمان به مسئول فعلی، آقای یزدی گفته‌ام فیلم‌های سخت را برایم کنار بگذار! از انجام دادن کار سخت یا تندگویی بیشتر لذت می‌برم. دوبله همزمان را به خاطر سختی‌اش بیشتر دوست دارم. مواردی هم پیش آمده که در جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان، فیلم را ندیده، دوبله کردیم یعنی بدون تمرین. یک بار در جشنواره که آقای مقامی مسئول بود، فیلمی را آوردند که با شروعش، دیدیم فیلم با دیالوگ‌های جلوی ما همخوانی ندارد. سریع چند صفحه ورق زدم و به آقای مقامی گفتم، این فیلمی که دارد پخش می‌شود، آنی نیست که ما تمرین کرده بودیم و با دیالوگ‌ها همخوانی ندارد. آقای مقامی متوجه شد این فیلم دو نسخه دارد و ما نسخه ژاپنی‌اش را تمرین کرده‌ایم ولی نسخه آمریکایی‌اش را پخش کردند. در نهایت پخش را با عذرخواهی از تماشاگران متوقف کرد. آقای مقامی ماشاالله انرژی زیادی دارد. وقتی برای این جشنواره به اصفهان می‌رویم، از ۹ صبح تا ۱۱ شب در این سینما و آن سینما مشغول دوبله همزمان هستیم. بعضی وقت‌ها بین دیالوگ‌های فیلم و در سکوت‌های بین جملات، می‌توانستیم چند لقمه‌ای غذا بخوریم. وقتی آقای مقامی از مردم معذرت‌خواهی کرد. از ساعت ۱۱ آن‌شب تا صبح فردا که قرار بود دوباره فیلم پخش بشود، نشست و دیالوگ‌ها را درست کرد؛‌ آن‌هم از روی پرده سینما چون در جشنواره دیگر مثل استودیو دستگاه مویولا نداشتیم. من صبح روز بعد که از خواب بیدار شدم دیدم آقای مقامی خوابیده و دور و اطرافش پر از ورقه‌های دیالوگ‌هاست که مرتب‌شان کردم. آقای مقامی در این کار تیپ‌سازی خوبی هم داشت. منتهی زمانی رسید که هم او و هم آقای خسروشاهی از این کار خسته شدند و کنار کشیدند.

* انتخاب گوینده‌ها چطور انجام می‌شود؟

-ما گوینده‌های سوپراستار داریم که ممکن است برای این کار مناسب نباشند. برخی هم که اصلا حوصله این کار را ندارند مثلا منوچهر والی‌زاده را بکشی هم نمی‌آید اصفهان دوبله همزمان بکند. می‌گوید حوصله این کار را ندارد. یا مثلا آقای عرفانی دیگر نمی‌آید. من با شناختی که از گوینده‌ها دارم و با نظر آقای یزدی گوینده‌ها را برای جشنواره انتخاب می‌کنم. مثلا رضا آفتابی که پیش از گفتگو با او سلام و علیک کردید، یکی از همین گوینده‌هاست.

* یا مثلا شوکت حجت، مهسا عرفانی و ...

-بله خانم حجت یا مهسا عرفانی. از افشین زینوری هم دعوت می‌کنیم. مریم رادپور هم سال‌هاست که می‌آید. نسیم رضاخانی، مهوش افشاری، رزیتا یاراحمدی، ناهید شعششانی و شیلا آژیر هم از دیگر گویندگانی هستند که در دوره‌های مختلف جشنواره و دوبله همزمان زحمت کشیده‌اند.

*بگذارید درباره همکاری‌تان با آقای قنبری هم بپرسم. الان سریالی عربی را به خاطر دارم که نامش «کاروان سربلندی» و درباره اسارت اهل بیت پس از واقعه عاشورا بود. شما در آن سریال به جای شخصیت یزید حرف می‌زدید!

-آن کار را به خاطر ندارم ولی یک سریال دیگر بود به اسم «بله آقای وزیر» که آقای قنبری آن را دوبله کرد و من و آقای والی‌زاده و افشین زینوری در آن حرف می‌زدیم. شخصیت‌های این سریال مثل وِروِره جادو  با سرعت حرف می‌زدند. چنین کاری اگر دیالوگ‌هایش خوب سینک نمی‌شد، خوب از آب در نمی‌آمد و آقای قنبری ما سه نفر را به همین دلیل انتخاب کرد. ایشان هم سریال‌های زیادی را در تلویزیون دوبله کرده و یکی از دقیق‌ترین مدیران دوبلاژ است.

* یک سوال تاریخی درباره فیلم «خوب بد زشت»؛ یک ابهام درباره دوبله این فیلم وجود دارد. در گفتگو با سعید مظفری، ایشان گفت که دوبله این فیلم به عهده‌اش بوده اما گفتگوی دیگری که با آقای مدقالچی داشتم، موید این بود که این فیلم را فریدون دائمی دوبله کرده است. شما به خاطر دارید چه کسی این فیلم را دوبله کرد؟

-فکر می‌کنم سعید مظفری بود.

* آقای ربیعی نظرتان درباره برگزاری کلاس‌های دوبله که این روزها توسط برخی گویندگان باسابقه برگزار می‌شود، چیست؟

-کلاس گویندگی، این‌جا در استودیو و هنگام دوبله فیلم است. ببینید، تلویزیون، فراخوان می‌دهد و هزاران نفر می‌آیند. اول تست می‌دهند و از میان این‌همه، فقط چند نفر را انتخاب می‌کنند که اگر شرایطشان فراهم باشد، می‌آیند و از نزدیک کار اساتید و پیشکسوت‌ها را می‌بینند، این تازه مرحله اول است. یعنی از اول باید این مراحل طی شود. باید پیش از همه، استعداد، صدا و ذوق را داشته باشید، بعد بیایید و کار گوینده‌های قدیمی را ببینید. این، کلاس گویندگی است. با همه احترامی که برای دوستانم قائلم با کلاسی به اسم کلاس گویندگی مخالف هستم و از نظر من هیچ فایده‌ای ندارد. کلاس‌هایی که برگزار می‌شوند، عنوان «با اعطای مدرک» را یدک می‌کشند. آیا این عنوان تضمینی است که پس از پایان کلاس به شما کار بدهند؟ نتیجه چنین رویکردی می‌شود وضعیت فعلی که فرد کلاس را پشت سر می‌گذارد و چون در تلویزیون کار ندارد، جذب دوبله‌های زیرزمینی و ماهواره‌ای می‌شود. این، لطمه به کار دوبله است. یک بار آگهی منصفانه‌تری را دیدم که نوشته بود هیچ تضمینی برای کار نمی‌دهیم. مشکل دیگر این است که برخی از افرادی که کلاس برگزار می‌کنند، گوینده نبوده‌اند.

ببینید، هر صدایی به درد دوبله می‌خورد. در زندگی طبیعی ما هزارجور صدا وجود دارد که به درد فیلم و گویندگی می‌خورند اما ذوق، استعداد و گیرایی لازم است. یک بار از خانمی که به یکی از این کلاس‌ها می‌رفت، پرسیدم در کلاس به شما چه چیزی یاد می‌دهند؟ گفت استاد می‌گوید بروید فلان کتاب را بخوانید! در حالی که این جوان باید سینک‌گفتن دیالوگ را با نگاه کردن به کار بزرگ‌ترها یاد بگیرد.

* شما به دوره طلایی سینما و دوبله اشاره کردید. دوره طلایی سینما باعث تولد دوره طلایی دوبله شد. حالا که دوره طلایی سینما طی شده ...

-بله. دوره طلایی دوبله هم تمام شده و الان چنین دوره‌ای نداریم.

* جناب ربیعی این یک نگرانی بین علاقه‌مندان به دوبله است. امیدوارم که شما مثل آقای زند، این‌قدر زود دوبله و هواداران این هنر را ترک نکنید! من دوبله‌های ضعیف ماهواره‌ای یا زیرزمینی را با نمونه‌های صحیح مقایسه کرده‌ام و دیده‌ام که چه آثار بی‌کیفیتی هستند. اما بی‌تعارف بگویم، اگر روزی شما و گویندگان قدیمی در این عرصه نباشید، چه اتفاقی برایش می‌افتد؟

-از نظر من دوبله دارد از بین می‌رود. با وضعیت فعلی، اگر تلویزیون نباشد، دوبله‌ای باقی نمی‌ماند. سطحی‌نگری مردم هم در این بحران تاثیر دارد. اگر می‌بینید فیلمی دوبله خوبی ندارد، اعتراض کنید!‌ مگر صندوق انتقادات و پیشنهادات نداریم؟ از طرف دیگر ارزان‌خواهی هم باعث افت کیفیت دوبله می‌شود. وقتی فلانی، کمتر پول می‌گیرد چرا سراغ گوینده درجه یکی برویم که پول بیشتر می‌گیرد؟ چنین رویکردهایی هستند که دوبله را زمین می‌زنند. مدیر فعلی واحد دوبلاژ، آقای نقی‌یی تا جایی که می‌دانم اکثر فیلم‌ها را می‌بیند و اگر دوبله‌ای خوب نباشد، برای کار بعد به مدیر دوبلاژش کار نمی‌دهند.

ببینید، اگر یک بار دیگر به دنیا بیایم، شاید هر شغلی را انتخاب کنم ولی سراغ دوبله نخواهم رفت. این روزها خیلی‌ها از طریق پیام در فضای مجازی می‌پرسند برای ورود به دوبله باید چه کار کنیم؟ من همیشه به آن‌ها توصیه می‌کنم که به این سمت نیایند. یک بار دختر خودم در این باره صحبت کرد و به او گفتم اصلا حرفش را هم نزن! حتی خودم را آماده کرده‌ام که اگر روزی نوه‌ام گفت پدربزرگ من را برای ورود به دوبله راهنمایی کن، به او بگویم «اگر یک بار دیگر از این حرف‌ها بزنی، دیگر با تو حرف نمی‌زنم!»

کد خبر 4341639 صادق وفایی

منبع: مهر

کلیدواژه: بهرام زند دوبله دوبلور سعید مظفری گوینده رادیو منوچهر اسماعیلی تئاتر ایران فیلم سینمایی موسیقی ایرانی فیلم کوتاه سینمای مستند برنامه تلویزیونی رادیو سریال ایرانی جشنواره سینمایی کنسرت موسیقی رادیو نمایش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۸۶۸۲۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

یادی از اسکوییِ فقید؛ صدای ماندگار ورزش

آخرین وضعیت جسمانی مسعود اسکویی گوینده خاطرانگیز رادیو ورزش سلامتی او را رو به بهبودی نشان می‌داد و همه منتظر بودند صدایِ‌او را یک بار دیگر از موجِ رادیو ورزش بشنوند اما روز معلم خبر آمد صدایِ ماندگار دارفانی را وداع گفت. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ صدایش صلابت بسیاری داشت و هر شنونده‌ای را میخکوب می‌کرد. کافی بود مخاطب پای گزارش‌های ورزشی او بنشیند، آن وقت بود که از هیجان گزارش‌های ورزشی استاد اسکویی به وجد می‌آمد. بیراه نیست بگوییم که ورزش دوستان و دوستداران ورزشی از چند دهه قبل با صدای استاد اسکویی عجین شده‌اند و به عشق او گزارش‌های ورزشی را می‌شنیدند.

امروز این استاد که به صدای خاص در رادیو شهره بود را از دست دادیم و اهالی رادیو به سوگ نشستند. شادروان شاگردان بسیاری را در رادیو تربیت کرد و به حرفه‌ای بودن در رادیو زبانزد بود.

مسعود اسکویی درگذشت

به رسم یادبود با چند همکاران و دوستان قدیمی اش گفت‌وگو کردیم که در ادامه از نظرتان می‌گذرد:

به جوانان آموخت

خسرو والی‌زاده، گزارشگر و کارشناس ورزش فوتبال در رادیو ورزش ضمن تسلیت به اهالی رادیو گفت: درگذشت استاد را به اهالی رادیو تسلیت می‌گویم. وقتی این خبر را شنیده‌ام خیلی ناراحت و متأثر شدم. روز گذشته با اینکه ساعت ملاقات تمام شده بود اما به دیدن استاد اسکویی به بیمارستان رفتم. شاید آخرین فردی بودم که قبل از فوت استاد به دیدنش رفتم. خیلی متأسفم که این هنرمند را از دست دادیم.

وی که از نزدیکان استاد اسکویی است، درباره این گوینده فقید می‌گوید: آشنایی ما با استاد به اواخر سال 1358 بعد از انقلاب اسلامی برمی‌گردد. زمانی که وارد کار رسانه شدم، استاد اسکویی را می‌شناختم. از همان سال‌ها با یکدیگر دوست بودیم. استاد یکی از مشوق‌های من برای ورودم به رادیو بود. یکی از برنامه‌هایی که افتخار داشتم نزد استاد باشم «صدای وزش» رادیو تهران بود که بعدها از رادیو جوان پخش شد. پس از افتتاح رادیو ورزش هم از سال 1378 از این شبکه روی آنتن می‌رفت. حدود 25 سال با برنامه «صدای ورزش» در کنار استاد اسکویی بودم. البته برنامه‌های دیگر هم در خدمت استاد بودم. به شخصه خیلی از استاد آموختم، به عنوان بزرگترین و قدیمی‌ترین عضو رادیو خیلی از استاد آموختیم.

والی‌زاده با اشاره به ویژگی‌های اخلاقی استاد اسکویی، تأکید کرد: بسیار محترم و خانواده دوست بود. خیلی به همکاران به ویژه به جوانان کمک می‌کرد. بیش از 30 سال با استاد کار کردم. او تجربیاتش را به همه منتقل می‌کرد. امروز که روز معلم است استاد دارفانی را وداع گفت. استاد اسکویی آدم بی‌حاشیه‌ای بود و صدایش به عنوان گزارشگر و گوینده همیشه ماندگار خواهد ماند.

چشم امید به بازگشت او داشتیم

در پی درگذشت مسعود اسکویی، گوینده پیشکسوت رادیو و تلویزیون، رییس سازمان صداوسیما در پیامی درگذشت وی را تسلیت گفت. در پیام پیمان جبلی آمده است: چشم امید به بازگشت و بهبود استاد مسعود اسکویی داشتیم تا بار دیگر با صدای جادویی و سحرانگیز خود، گوش‌هایمان را بنوازد.

در گفت‌و‌گو با استاد که روی تخت بیمارستان بود جز امید به آینده و انرژی فراوان شنیده نمی‌شد. دوست داشتیم خبرهای خوش موفقیت‌های جوانان‌مان در المپیک پیش‌رو و مسابقات جهانی را از زبان او بشنویم اما در برابر تقدیر الهی چه می‌شود کرد.

درگذشت استاد مسعود اسکویی را به خانواده، دوستان و اهالی رادیو تسلیت گفته و برای آنان صبر الهی و برای آن مرد محترم و باوقار، رحمت الهی مسئلت می‌کنم.

اسکویی، شاگردان بسیاری را برای صدا تربیت کرد

علی بخشی‌زاده معاون صدا در پیامی درگذشت مسعود اسکویی را تسلیت گفت. در پیام او آمده است: مرحوم مسعود اسکویی عزیز که عمر پربرکت خود را وقف خدمت به مردم و انعکاس شور و هیجان رویدادهای ورزشی به مخاطبان رادیو کرد، با صدایی گرم و گیرا و لحنی صمیمی و به یاد ماندنی، خاطرات ماندگاری را در اذهان شنوندگان به یادگار گذاشت.

تعهد، اخلاق حرفه‌ای، شور و اشتیاق وصف‌ناپذیر ایشان به ورزش و عشق بی‌حد و مرز به رادیو، الگویی ارزشمند برای نسل‌های آینده گویندگان و اهالی رسانه خواهد بود.

درگذشت این گوینده پیشکسوت و پرتلاش ضایعه‌ای جبران‌ناپذیر برای جامعه رسانه و ورزش کشور است. از خداوند متعال برای ایشان رحمت واسعه و علو درجات و برای خانواده محترم، صبر و شکیبایی آرزومندیم.

او تا آخرین نفس در رادیو ورزش به عشق مخاطبان زندگی کرد و یاد و خاطره او همواره در قلب‌هایمان زنده خواهد ماند.

عاشق ورزش و رادیو بود

علی شاکری، کارشناس والیبال و هندبال رادیو ورزش از دوستان و همکاران قدیمی این گوینده فقید، خاطرنشان کرد: کارم را با آقای اسکویی از سال 1372 شروع کردم. من که تازه کار بودم و استاد هم پیشکسوت ما. در برنامه «عصرانه» با استاد اسکویی آشنا شدم. البته از قبل سابقه و آوازه شان را شنیده و شناخت داشتم. تا اینکه کم‌کم با گزارشگری والیبال کارم را در کنار او شروع کردم. این همکاری تا شروع رادیو ورزش ادامه داشت اما با افتتاح این شبکه ارتباط ما خیلی جدّی‌تر شد. «جهان ورزش والیبال» یا «صبح ورزش» را در کنار هم بودیم. گاهی شادروان اسکویی مجری و من هم کارشناس بودم و بالعکس. قبل از این که او در بستر بیماری بیفتد با هم کار می‌کردیم.

وی ادامه داد: او خیلی انسان رئوف، مهربان، دوست، مشوق و متواضع بود. غرور و تکبر نداشت و بی‌ریا کارش را با عشق انجام می‌داد. عاشق میکروفن بود. رابطه پدر و پسری داشتیم. خیلی خوب ارتباط برقرار می‌کرد. خیلی از استاد آموختم. استاد اسکویی بزرگتر و راهنمای خوبی برای ما بود. 

جایش همیشه سبز خواهد بود

میرزا شفیع، کارشناس ورزش و یکی از دوستان قدیمی مرحوم استاد اسکویی تصریح کرد: مرحوم اسکویی از پیشکسوتانی بود که این افتخار نصیب من شد که در نشریات همکاری داشته باشیم. در رادیو ورزش هم 22 سال با هم همکار بودیم. حتی همسفر هم بودیم. استاد دو فرزند پسر داشت که هر دو فرزندش هم در کانادا زندگی می کنند. زمانی که استاد اسکویی برای دیدن فرزندانش به کانادا رفته بود با همدیگر همسفر بودیم.

وی با اشاره به ویژگی‌های اخلاقی پیشکسوت خوش صدای رادیو ورزش، بیان کرد: استاد علاقه مند بود همه در کارشان پیشرفت کنند. او یاری صمیمی و یک پدر برای همه بود. بدون تردید استاد اسکویی در رسانه ملی اسطوره بود. همه خاطرات خوبی از استاد دارند. همیشه با روی باز و انرژی مثبت با همه صبحت می‌کرد. خیلی پرتلاش بود، هیچ وقت از کار دست نکشید و عاشق کارش بود. با رفتن او خلا بزرگی در رادیو ورزش به وجود می‌آید. صدای مسعود اسکویی برای همیشه ماندگار است و جایش برای همیشه سبز خواهد بود.

با تجربه همراه با صدایی خاص

صدرالدین کاظمی، کارشناس همه رشته های ورزشی که به عنوان گزارشگر کشتی با مرحوم اسکویی برنامه «صبح و ورزش» را به مدت دو ساعت اجرا می‌کرد، گفت: تقریبا به مدت 40 سال است که همدیگر را می شناسیم. روابط ما صمیمی بود و با استاد انس و الفت داشتیم.

کاظمی در ادامه اضافه کرد: مرحوم اسکویی شخصیت منحصر به فردی داشت. از نظر جنس صدا، تک و خاص بود.هر فردی این قدرت، حجم صدا و شیرینی صدا را نداشت. با تجربه بود و همه مراحل آکادمیک کار را در داخل و خارج از کشور فرا گرفته بود. صدایش متفاوت بود. همچنین معلومات و اطلاعات لازم را در رشته ورزشی خصوصاً چند رشته ورزشی و درصدر آنها والیبال داشت. ضمن اینکه گزارش‌های ورزشی را خیلی عادلانه قضاوت می‌کرد. 

مسعود اسکویی مجری و مفسر ورزش رادیو وتلویزیون امروز در 85 سالگی دارفانی را وداع گفت. وی مدتی پیش به دلیل شکستگی ناحیه پا و لگن در بیمارستان لاله عمل جراحی شده و مدتی در بخش مراقبت های ویژه به سر می‌برد. وی از سال 1345 به استخدام تلویزیون ملی ایران درآمد و سابقه حدودا 57 سال گزارشگری و فعالیت در رادیو و تلویزیون را داشت. اسکویی از جمله پیشکسوتان خوش نام و خوش صدای رسانه ملی به شمار می‌رفت که تعصب و غیرت تحسین برانگیزی به رادیو و خصوصاً حوزه ورزش داشت.

مریم رستمی مدیر رادیو ورزش بانوان زمان مراسم تشییع استاد فقید مسعود اسکویی را یکشنبه 16 اردیبهشت از مسجد بلال صدا و سیما اعلام کرد.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • وضعیت دلخراش شجاع خلیل‌زاده بعد از ضربه مهرداد محمدی + عکس
  • جراحت وحشت لب شجاع خلیل زاده بعد از برخورد با مهرداد محمدی + عکس
  • اولین تصویر از وضعیت دلخراش شجاع خلیل‌زاده بعد از ضربه مهرداد محمدی | اخراج نداشت؟
  • تصویر دلخراش از جراحت شجاع (عکس)
  • خاموشی صدای ماندگار ورزش
  • کارشناس داوری: پنالتی و اخراج علیه استقلال اعلام نشد
  • مصدومیت شجاع خلیل زاده پس از برخورد با بازیکن استقلال؛ هشت بخیه و دندانی که شکست!
  • یادی از اسکوییِ فقید؛ صدای ماندگار ورزش
  • درگذشت مسعود اسکویی، گوینده رادیو
  • درگذشت مسعود اسکویی گوینده و مجری رادیو